بازی
نویسه گردانی:
BAZY
بازی . (اِخ ) حسین بن عمربن نصر بازی موصلی ، مکنی به ابو عبداﷲ، نسبت وی بجد اعلای او و از باز قریه ٔ نزدیک مرو است . وی از شهدة و پدرش عمر حدیث کرد و ببغداد رفت و آنگاه به حلب شد. وی بسال 552 هَ . ق . در موصل متولد شد و در همان شهر بسال 622 هَ . ق . در گذشت . (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
باذی . (ص نسبی ) منسوب به باذ. رجوع به باذ شود.
باذی . (اِخ ) حسن بن ابی سعدبن حسن ، فقیه که پس از سال 330 هَ . ق . درگذشته است .
بعضی . [ ب َ ] (ضمیر مبهم ) چند و چندی . قدری و چندان . (ناظم الاطباء). در لفظ بعضی یای تحتانی برای وحدت است و اگر وحدت منظور نباشد آوردن یاء ...
این واژه ها تازى (اربى) هستند و برابر پارسى آنها اینهاست: برخ barx (پارسى درى: بعض ، پاره ، لَخت) برخى Barxi (پارسى درى: بعضى ، چندى ، پاره اى ، لَختى...
بازى که درقدیم معمول بوده که بازىبولینـﮓ امروزى شاید از تیله بازى اقتباس شده است .
دائرة المعارف نو
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.