اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بندی

نویسه گردانی: BNDY
بندی . [ ب َ ] (ص نسبی ) اسیر. گرفتار. (آنندراج ) (غیاث ) (فرهنگ فارسی معین ). اسیر و گرفتار. ج ، بندیان . (ناظم الاطباء). اسیر. (ترجمان القرآن ). زندانی . ج ، بندیان . (فرهنگ فارسی معین ). محبوس . مسجون . مغلول :
بندیان داشت بی زوار و پناه ۞
برد با خویشتن بجمله براه .

عنصری .


برفتن همچو بندی لنگ از آنی
که بند ایزدی بسته ست رانت .

ناصرخسرو.


تو بیچاره غلط کردی ره در
نجست از بندیان کس جز تو فریاد.

ناصرخسرو.


بدست اندرش بندی ناتوان
ز من در غم عشق نالنده تر.

مسعودسعد.


هرکه در بند تو شد بسته ٔ جاوید بماند
پای رفتن بحقیقت نبود بندی را.

مسعودسعد.


پذیرند از تو شاهنشاه و صاحب
همه گفتارها بندی و پندی .

سوزنی .


بندیان ز بند جسته برون
آمدند از هزار شخص فزون .

نظامی .


بسی بنده و بندی آزاد کرد
ز یزدان به نیکی بسی یاد کرد.

نظامی .


وگر کشتی آن بندی ریش را
نبینی دگر بندی خویش را.

سعدی .


و گروهی بخلاف این مصلحت دیده اند و گفته که در کشتن بندیان تأمل اولیتر. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خالی بندی. مانند یک خالی بند رفتار نمودن، خودنمایانه و ظاهر سازانه عمل نمودن، لاف زدن، دروغ گفتن.
نزله بندی . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل دعانویسان برای دفع یا رفع زکام و نزله . بادبندی .
ماست بندی . [ب َ ] (حامص مرکب ) ماست تهیه کردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || شغل و پیشه ٔ تهیه و ساختن ماست . (فرهنگ لغات عامیان...
ماست بندی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان بالا است که در شهرستان اردستان واقع است و 168 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خالی بندی: نمونه گفتار(ضرب المثل) یست دو واژه ای که از تهی بودن و بستن سخن میگوید. آنچه را که او می بندد درون آن تهی، پوچ یا خالی است. اینجا سخن از گ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پروار بندی عبارت است از تغذیه متعادل دام برای تامین سرعت رشد کافی در مدت زمان مشخص برای رسیدن به وزن معین که در اصطلاح همان تولید گوشت برای رفع نیازه...
مورچه بندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) قلعه بندی و حصاربندی . (ناظم الاطباء) ۞ .
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۲ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.