به به
نویسه گردانی:
BH BH
به به . [ ب َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ببه . در تداول کودکان ببک (در چشم ). ذباب . ذباب العین . مردم . مردمک . نی نی . تخم چشم . انسان العین . کاک . کیک . (یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال :
آن وقت که په په بود، به به نبود حالا که به به هست ، په په نیست . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های همانند
۲۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه
این واژه پارسی ـ عربی است و پارسی آن اینهاست:
یَواکِم، بوئیت، یوزیم (اوستایی)
ژوئیت (اوستایی: چوئیت)
اَپیگومان، ایوَر (پهلوی)
یَستیام (سنسکریت: یَ...
این واژه پارسی ـ عربی است و پارسی آن اینهاست:
یَواکِم، بوئیت (اوستایی)
ژوئیت (اوستایی: چوئیت)
اَپیگومان، ایوَر (پهلوی)
یَستیام (سنسکریت: یَتسَتیَم...
_ در صورتی که معادل "هم آمدن" باشد، به معنی بسته شدن زخم و جوش خوردن بریدگی و امثال آن است.
_به هم آمدن دو یا چند چیز یا انسان ،به معنی هماهن...
به تن خویش. شخصا. به تن خویش ؛ شخصاً به شخصه . بنفسه : جسم آن چیزی است که یافته شود به بسودن و قائم بود به تن خویش . (التفهیم بیرونی ). اگر بدرگاه عال...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چنباتمه زدن
ذیل چمباتمه زدن یا چنباتمه زدن آمده است.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
«طور» و «خلاصه» عربی است و پارسی جایگزین به طور خلاصه این است:
کیم بَهونا (سنسکریت)
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اورجیتام ūrjitâm (سن: ūrjitam)**** فانکو آدینات 09163657861