اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی

نویسه گردانی: BY
بی . (اِ) کرم وپروانه . (ناظم الاطباء). بید. (از اشتینگاس ). ظاهراًمصحف یا لهجه ای است «بید» را. و رجوع به بید شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۷۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۳ ثانیه
بی نظام . [ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + نظام ) آشفته . درهم . نامنظم . نابسامان : چو راهی بباید سپردن بگام بود راندن تعبیه بی نظام نقیبان ز دیدن...
بی هنری . [ هَُ ن َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی هنر. بی وقوفی . ناکارآزمودگی . (ناظم الاطباء). || بی مایگی و بی کمالی . فقد فضیلت و کمال ....
بی همتا. [ هََ ] (ص مرکب ) بی مانند. بی مثل . (آنندراج ). بی شریک . بی قرین . بی مثل . (ناظم الاطباء). عزیز. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ) ...
بی همتی . [ هَِ م ْ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی همت . عدم توکل و کوشش . کاهلی . || بی ثباتی . (ناظم الاطباء). || بی هوسی . || نامر...
بی وجود. [ وُ ] (ص مرکب ) (از:بی + وجود) غیرموجود و معدوم . (ناظم الاطباء). که وجود خارجی ندارد. رجوع به وجود شود. || در تداول ، دون و کمینه...
بی یاری . (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی یار. بی یار و یاوری . بیکسی . بی دوست و آشنا بودن : به بی یاری اندر جهان یار باش شب و روزش ازبد نگ...
بی یاور. [ وَ ] (ص مرکب ) بی کمک . بی معین . بی مددکار : دنیا خطر ندارد یک ذره سوی خدای داور بی یاور. ناصرخسرو.در آن حیرت آباد بی یاوران زدم قرع...
غرین بی . [ غْریم ْ / غ ِ ریم ْ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گرین بی ۞ . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به گرین بی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بی مساس . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مساس «عربی ») بی بنیاد و بی اساس . (ناظم الاطباء). رجوع به مساس شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.