ثنگ
نویسه گردانی:
ṮNG
ثنگ . [ ث َ ] (اِخ ) بمعنی ارتنگ است که نام کتاب صنایع و بدایع مانی نقاش باشد و ثنگ در اصل بمعنی نقش و نگار است . (برهان قاطع). رجوع به ارتنگ شود.
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
سنگ . [ س َ ] (اِ) سنگ در پهلوی به معنی ارزش و قیمت آمده «تاوادیا هَ . 164» ۞ . معروف است و به عربی حجر خوانند. (از برهان ). حجر. صخره . (...
سنگ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه . دارای 872 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سنگ آب . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد، واقع در 5 هزارگزی شمال خاوری صالح آباد که دارای 119 تن سکنه ...
سنگ بر. [ س َ ب ُ ] (نف مرکب ) سنگ برنده . حجار.آنکه سنگ از کوه و جز آن برد. سنگلاخ . (ناظم الاطباء). || هم سفر و رفیق سفر. (ناظم الاطباء)...
سنگ بر. [ س َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 290 تن سکنه است . آب آن از قنات و رودخانه . محصول آنجا...
بی سنگ . [ س َ ] (ص مرکب ) (از: بی + سنگ )بی وقار و تمکین . (رشیدی ). کنایه از بی وقر باشد. (انجمن آرا). سبک و بی وقار. (از آنندراج ) : اسکاف گ...
دل سنگ . [ دِ س َ ] (ص مرکب ) سنگدل . قسی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سنگدل شود.
سنگ بن . [س َ ب ُ ] (اِخ ) شهری است در خراسان از ربوشارانست به گوزکانان و منبر او بنا نهاده اند. (حدود العالم ).