ثنگ
نویسه گردانی:
ṮNG
ثنگ . [ ث َ ] (اِخ ) بمعنی ارتنگ است که نام کتاب صنایع و بدایع مانی نقاش باشد و ثنگ در اصل بمعنی نقش و نگار است . (برهان قاطع). رجوع به ارتنگ شود.
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
چهل سنگ . [ چ ِ هَِ س َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است از قلاع بلوک ناصری مشهد مقدس . از بلوکات جدید این بلد که به اهتمام نواب حسام السلطنه سلط...
پای سنگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) معیار. (مهذب الاسماء). || آنچه برای تساوی دو کفه در ترازو نهند. (فرهنگ رشیدی ). پارسنگ : لیک در میزان حلمت کم ...
پره سنگ . [ پ َرْ س َ ] (اِخ ) نام یکی از دیه های آمل مازندران . (مازندران و استراباد رابینو).
تل سنگ . [ ت ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیر است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و188تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
سبک سنگ . [س َ ب ُ س َ ] (ص مرکب ) مرد سبکسار و بی ته و بی وقار و کم قیمت . سبکسر. (آنندراج ) (برهان ). جلف : پیری که بسالی سخن خام نگویدباشد ...
سنگ آتش . [ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 441 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . ...
سنگ آتش . [ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 990 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل ...
سنگ آخر. [ س َ خ ُ ] (اِ مرکب ) آخر سنگ : روز دیگر آن فقیر بوفای وعده بدانجا رفت از کاروان اثر ندید نگاه کرد سنگ آخر نمانده بود. (تاریخ جدی...
سنگ آسا. [ س َ ] (ص مرکب ) ثابت . برقرار. مستحکم . قایم . محکم . بیحرکت . (ناظم الاطباء).