جد. [ ج ُدد ] (اِخ ) نام آبی است بنی سعد را بنا بر تفسیری که ابن سکیت از این ابیات عدی بن الرقاع کرده است
: فألمّت ْ بذی المویقع لمّا
جف عنها مصدع فالنضاء
ثمّت استوسقت له فرمته
بغبار علیه منه رداء
مستطیر کأنه سابری ّ
عند تجر منشر و ملاء
دانیات للجد حتی نهاها
ناصع من جنوب ماء رواء.
(از معجم البلدان ).