اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جفت

نویسه گردانی: JFT
جفت . [ ] (اِخ ) رودخانه یی است که از سیاه کوه کردستان جاری شده در نزدیکی مراغه داخل نهر صافی شده به دریاچه ٔ ارومیه میریزد. نگارنده گوید این همان رودخانه ٔ جغتو است که بعضی جفت نوشته اند. (مرآت البلدان ج 4). رجوع به جغتو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
جفت جوئی . [ ج ُ ](حامص مرکب ) مستی . گشن خواهی . به گشن آمدگی . جفت طلبی . مستی در حیوانات خاصه پستانداران . در جستجوی جفت برآمدن . گشن خواه ش...
جفت بندی . [ ج ُب َ ] (حامص مرکب ) طرز اجتماع کارپلهای یک مادگی و قرار گرفتن تخمکهای آن درنباتات مختلف ، متفاوت است و آنرا جفت بندی گویند ...
جفت طلبی . [ ج ُ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) گشنی . گشن خواهی . جفت جوئی . جفت خواهی . رجوع به جفت خواهی و جفت جوئی شود.
جفت شدن . [ ج ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جماع کردن حیوان نر و ماده . (نظام ). جماع . (غیاث ). مباشرت کردن . (آنندراج ). فراهم آمدن زن و مرد یا نر ...
جفت گاو. [ ج ُ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دوگاو که بدان زمین را شیار کنند. رجوع به جفت شود.
جفت رود. [ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند در 25هزارگزی شمال باختری خوسف ، سر راه شوسه ٔ عمومی خوسف به خور....
جفت ریز. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان در 30هزارگزی شمال باختری بافت و 2هزارگزی خاور گوغر. کوهستانی و سر...
جفت زدن . [ ج ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) جستن کردن با دو پا. (فرهنگ نظام ). جستن به دو پای . از جائی به جائی جستن : از زمین جفت زد روی سکو.
جفت خانه . [ ج ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قفسی بزرگ برای جوجه کشی طیور. (یادداشت مؤلف ).
جفت خواه . [ ج ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) جفت خواهنده . مست . گشن . به گشنی آمده . جفت جو. جفت جوی . جفت طلب . گشن خواه . رجوع به جفت جوی و گشن خواه ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.