اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جفت

نویسه گردانی: JFT
جفت . [ ] (اِخ ) رودخانه یی است که از سیاه کوه کردستان جاری شده در نزدیکی مراغه داخل نهر صافی شده به دریاچه ٔ ارومیه میریزد. نگارنده گوید این همان رودخانه ٔ جغتو است که بعضی جفت نوشته اند. (مرآت البلدان ج 4). رجوع به جغتو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
جفت حلال . [ ج ُ ت ِ ح َ ] (اِ مرکب ) رجوع به جفت شود.
جفت بلوط. [ ج َ ت ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )قشر داخلی بلوط. (قانون ابوعلی ). غشاء درونی میوه ٔ بلوط است که زیر قشر بیرونی قرار دارد. (اب...
جفت آفرید. [ ج ُ ف ْ ف َ ] (اِ مرکب ) رستنیی باشد مانند سورنجان و بعضی گویند خصیةالثعلب است . (برهان ). پارسی و ترجمه ٔ آن المخلوق زوجات است . ...
جفت و طاق . [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جفت و تا.طاق و جفت . نام بازیی است . رجوع به جفت و تا شود.
جفت و جلا. [ ج ُ ت ُ ج َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پشت هم اندازی و دوزوکلک چینی و با کردن صرف شود. رجوع به جفت و جلا کردن شود.
جفت گیرنده . [ ج ُ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) جفت گیر. جفت جوی . جفت طلب . گشن خواه . به گشنی آمده .
جفت مشیمه . [ ج ُ ت ِ م َ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به جفت شود.
جفت مقراض . [ ج ُت ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به جفت شود.
از مراسم نوروزی مردم تاجیکستان است که در نخستین روز نوروز صورت می‌گیرد. در طی این مراسم موسیقی مینوازند و آواز می خوانند و دختر و پسران جوان با هم می ...
جفت آوردن . [ ج ُ وَ دَ ] (مص مرکب ) پیوستن و متصل کردن . (ناظم الاطباء). قرین کردن دو چیز را با یکدیگر : دو گوهر یکی آتش و دیگر آب بدل یک ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.