اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر سکاکینی . پدرش فاضل و شیعی بی غلو بود و خودش در رفض غلو کردو قاضی شرف الدین او را به جرم سب شیخین تکفیر کرد وبه حکم این قاضی در سوق الخیل گردن حسن را زدند (11 جمادی اول سال 744 هَ . ق .). (دررالکامنة ج 2 ص 34).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۶ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن شرف تبریزی ساکن ماردین و محدث بود. (دررالکامنة ج 2 ص 16).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن شرفشاه استرآبادی . رجوع به حسن استرآبادی ابن رضی الدین محمد شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن الشیخ . رجوع به حسن بن حسین عربی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صادق بن معصوم بن میرزا عیسی قائم مقام . او «جهان نمای جدید» در جغرافی را از ترکی به فارسی برای امیرکبیر در 126...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صافی . ملک النحاة (489 - 568 هَ . ق .). مکنی به ابونزار بغدادی . رجوع به ملک النحاة شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن صالح بن حی . رجوع به حسن زیدی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صالح احول . او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 132).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صالح هروی . شاگرد شاگردان شیخ حر عاملی . درگذشته ٔ 1104 هَ . ق . بود. او راست : «حسنیة» که فهرستی فارسی برای رسائ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صباح . رجوع به حسن صباح و حسن بزاز شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صدیق دمشقی . درگذشته ٔ پیرامون 1186 هَ . ق . او راست : غرائب البدائع. (هدیة العارفین ج 1 ص 299).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.