اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ده

نویسه گردانی: DH
ده . [ دِ ] (صوت ) به کسر دال و های مخفی کلمه ٔ تعجب و استفهام انکاری است : وه ! عجب ! چرا چنین کنی ؟! آیا راستی چنین است ؟؛ ده برو.ده زود باش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به د [ دِ ] در همین لغت نامه و فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۸۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۲ ثانیه
ده محسن . [ دِه ْ م ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 2هزارگزی جنوب ماسور. دارای 250 تن سکنه . آ...
ده محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مرکز دهستان ده محمد بخش طبس شهرستان فردوس . واقع در 50هزارگزی شمال طبس دارای 126 تن سکنه . آب آن ...
ده محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) نام یکی ازدهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و اغلب قراء آن در خاور شوسه ٔ...
ده لاری . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. واقع در 6هزارگزی جنوب باختری نیشابور. دارای 154 تن سکنه می ب...
ده گلزار. [ دِه ْ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 10هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 165 تن . آب آن...
ده گلشاه . [ دِه ْ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در شش هزارگزی شمال ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان سکنه آن 1...
ده کیان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 9هزارگزی جنوب باختری دهدز دارای 105 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه ...
ده گانه . [ دَه ْ ن َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) ده تایی . || دهگانی : آن قدر دهگانه ای کان پنج دهقان می دهندهم دعاگویانش راباید که آن مزد د...
ده گزمه . [ دِه ْ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 23هزارگزی جنوب ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان . سکنه ٔ آ...
ده گزمه . [ دِه ْ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 15هزارگزی باختر ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 275 تن . آب آن ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.