اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راح

نویسه گردانی: RʼḤ
راح . (اِخ ) صحرایی است در راه یمامه به بصره میان بنبان و جرباء. (از معجم البلدان ج 4).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
تنگ راه . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوکلان است که در بخش مرکزی شهرستان گنبدکاوس واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
خضر راه . [ خ ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از راهنما. (آنندراج ).
راه آهن . [ هَِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ دو خط آهن متوازی که بر آن قطار ماشین حرکت میکند. (فرهنگ نظام ). دو خط آهنی که از جایی بجا...
باند پرواز
تکسی وی
صراط
مرد راه. {مَ دِ}. (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ). جنایتکار
هفت راه . [ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از هفت پرده ٔ چشم است که صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه ، قرنیه و ملتحمه باشد. (برهان ). رجوع به...
نیم راه .(اِ مرکب ) وسط راه . میان راه . بین راه : ز کاخ دلارای تا نیم راه گهر بود و دیبا و اسب و کلاه . فردوسی .از دو سندان چار دندان زحل در...
ساز و کاري که در پهنای خیابان یا جاده میچینند تا راه دشمن را بند بیاورند. امروزه بیشتر در شورش‌های خیابانی به چشم می‌‌خورد، (به انگلیسی‌:barricade)
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۹ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.