رخنه . [ رُ ن َ
/ ن ِ ] (اِ) کاغذ. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (از لغت فرس اسدی ) (از فرهنگ اوبهی )
۞ (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (از برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ) (فرهنگ نظام ). قرطاس . (لغت محلی شوشتر) (از برهان )
: ببیش و راز رخنه اشعار مرا
۞ بیقدر مکن به گفت گفتار مرا.
۞ شهید بلخی (از لغت فرس اسدی ).