اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان

نویسه گردانی: ZBAN
زبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) پدر محمدبن زبان راوی است . (از قاموس ) (تاج العروس ) (منتهی الارب ). رجوع به محمدبن زبان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
زبان برگشادن . [ زَ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) لب به سخن باز کردن . آغاز سخن کردن : دل قارن آزرده گشت از قبادمیان دلیران زبان برگشاد. فردوس...
زبان برگشودن . [ زَ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) زبان برگشادن . آغاز سخن کردن : ز سرتیزی آن آهنین دل که بودبعیب پریرخ زبان برگشود.سعدی (بوستان...
زبان جنباندن . [ زَ جُم ْ دَ ] (مص مرکب ) حرکت دادن زبان . زبان تکان دادن . || سخن گفتن . زبان را برای سخن گفتن بحرکت درآوردن : بدو گفت...
زبان درآوردن . [ زَ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) زبان از دهان بیرون آوردن . || آغاز سخن گفتن کردن کودک . زبان باز کردن . || (نسبت به بزرگتر از...
زبان اشکاشمی . [ زَ ن ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اِشکَشْمی . از لهجه های ایرانی است که در اشکاشم ۞ (پامیر) رواج و با سنگلیچی قرابت د...
زبان اوستایی . [ زَ ن ِ اَ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان کتاب اوستا است و یکی از اصول و پایه های زبان ایران است . این زبان خاصه قسمته...
زبان آشتیانی . [ زَ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ از لهجه های ایرانی است در آشتیان .
بر زبان رفتن . [ ب َ زَ رَ ت َ ] (مص مرکب )بر زبان گذشتن . گفته شدن . بر لفظ رفتن : چندان دعای جان تو گوییم کز ملال بیخواست بر زبان تو دشنا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زبان اسپرانتو (به اسپرانتو: Esperanto) زبان علمی یا فراساخته جهان است که از میان زبان‌های اینچنینی، بیشترین سخن‌گویان را داراست.[۱] نام این زبان از اس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.