اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساعت

نویسه گردانی: SAʽT
ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) ۞ (گل ...) گلی است از تیره ٔ گل آویز ۞ و علت تسمیه ٔ آن این است که پرچمهای آن شبیه عقربک ساعت است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ساعت ماسه ای . [ ع َ ت ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اسبابی که در آن به کمک ماسه ٔ نرم وقت را اندازه توان گرفت . و آن دو شیشه ...
ساعت طاقچه ای . [ ع َ ت ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ ساعتی که آن را برطاقچه یا روی میز گذارند. ساعت رومیزی .
خوشی کردن، خوشگذراندن، تفریح کردن. در افغانستان
ساعت دسته کوک . [ ع َ ت ِ دَ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعتی که در آن فروشدن خورشید (هنگام اذان مغرب )، مبداء (ساعت 12) قرار گیرد و...
ساعت دیوارکوب . [ ع َ ت ِ دی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ مرکب از «ساعت » و «دیوارکوب » ساعت دیواری .
ساعت الکتریکی . [ ع َ ت ِ اِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، ِا مرکب ) ۞ ساعتی که به نیروی برق کار می کند یا تنظیم می شود. ساعت برقی .
ساعت شماطه دار. [ ع َ ت ِ ش َم ْ ما طَ / طِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ساعت شماطه شود.
چشمه ٔ وقت و ساعت . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ وَت ُ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ چشمه ٔ متناوب . هر چشمه که آب آن در ساعات و روزهای معین...
سعات . [ س ُ ] (ع اِ) سعاة. ج ِ ساعی : امیر ارغون خود به اردوی پادشاه جهان رسید و در مقدمه ٔ جماعتی از نمامان و سعات آنجا بودند. (جهانگشای ...
سعاط. [ س ُ ] (ع اِ) تندی بوی خردل . (منتهی الارب ). تندی بوی و حدت آن . (اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد علی پدرام
۱۳۹۵/۱۱/۰۴
0
0

تبادرود فراوان اگر خواسته باشیم به معنی واژه ساعت از ریشه پی برده باشیم پیش از زبان عربی باید به ریشه واصل شکل آن در فارسی پی برد ، زیرا بر گرفته ازواژه ی (سایه) در فارسی است . در گذشته یک پاره چوب را در زمین قرار می دادند ودور آن را دایره ای شاید دوازده
قسمتی می کشیدند وبا گردش خورشید سایه در هریک از 12 بخش آن قرار می گرفت همان شماره ساعت آن لحظه حساب میشد . ولی این اندازه گیری در روز دقت داشت وهنگامی که خورشید در غروب پایین می رفت دیگر ساعت از کار می افتاد واوقات بیش از نور وپس از نور را زیر سرون ( زیرسایه
ران ) می رگفتند که اکنون در گویش کردی ولری موجود است . در زبان لری که خود بازمانده ازپهلوی است به ساعت (سات) می گویند وسا در زبان لری به معنی سایه است .


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.