اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاة

نویسه گردانی: ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
شاه پرند. [ پ َ رَ ] (اِخ ) نام بانوی ایرانی که نوه ٔ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی بوده است . شاه پرند به عقد ازدواج ولیدبن عبدالملک خلیفه ٔ ...
شاه پرهم . [ پ َ هََ ] (اِ مرکب ) صورت دیگری از شاهسفرم است . رجوع به شاه اسپرم و شاهسپرم و شاه سپرغم شود.
شاه پرستی . [ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل شاه پرست .
شاه پوهر. [ هَْرْ ] (اِخ ) صورت قدیم تر کلمه ٔشاپور است . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2609 شود.
شاه پسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) که شاه پسندد. مرضی ِ سلطان . آنچه پسندِ شاه شود. (فرهنگ نظام ).
شاه پسند. [ پ َ س َ ] (اِ مرکب ) ۞ گلی است به شکل بوق کوچک که رنگهای مختلف دارد. (از فرهنگ نظام ). تیره ٔ شاه پسند دارای برگهای متقابل . ...
شاه پسند. [ پ َس َ ] (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان . دارای 160 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن غلات ، توتون ، سیگار و کنجد است . (...
شاه پسند. [ پ َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 160 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، بنشن و ...
شاه پسند. [ پ َ س َ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه کرمانشاه و قصرشیرین میان ماهی دشت و چارریز در 604 هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
شاه حسنی . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . دارای 740 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ فهلیان . محصول ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.