شاة
نویسه گردانی:
ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۵ ثانیه
درمشی شاه . [ دِ رَ ] (اِخ ) نام مهتر ناحیت درمشان به گوزگانان . (از حدود العالم ). رجوع به درمشان شود.
خرسان شاه . [ خ َ ] (اِخ ) لقب پادشاهان شروان که آنرا لیزان شاه و شروانشاه نیز می خوانند. (از حدود العالم ).
الیاس شاه . [ اِل ْ ] (اِخ ) شمس الدین . سلطان بنگاله (740 - 746 هَ . ق . / 1339 - 1345 م .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 276). و رجوع به النقود ا...
اسلام شاه . [ اِ ] (اِخ ) پسر شیرشاه . دومین از سلاطین افاغنه ٔ دهلی (هند) از 952 تا 960هَ . ق . (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 269). و رجوع بفه...
اسلیم شاه . [ اِ ] (اِخ ) رجوع باسلام شاه و تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار ص 274 شود.
اصلان شاه . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 33 هزارگزی باختر الشتر و 26 هزارگزی باختری راه شوسه ٔ...
ایران شاه . (اِخ ) دهی است از دهستان خاوری بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 660 تن سکنه . آب آن از چشمه های خان و غول مرز و محصول آن غل...
چشمه شاه . [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است از ناحیه ٔ فشارود قاینات و بدون سکنه است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص ...
چشمه شاه . [ چ َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت که در 54 هزارگزی جنوب سبزواران و 4 هزارگزی خاور ر...
بیرام شاه . [ ب َ ] (اِخ ) بیرام بیگ . از امیران و ندیمان معروف سلطان اویس جلایر. وی مورد محبت و التفات مخصوص سلطان اویس بود و سلطان نسبت ...