گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۶ ثانیه واژه معنی کرچ شدن کرچ شدن . [ ک ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن مرغ به حالتی که آماده ٔ خوابیدن روی تخم گردد. کک شدن . (فرهنگ فارسی معین ). کِرک شدن . (یادداش... محیط شدن محیط شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) احاطه کردن . دربرگرفتن . || گرد برگرد سطحی برآمدن . در میان گرفتن خطی سطحی را. || مطلع و واقف و دانا ... مزید شدن مزید شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) زیاد شدن . افزون شدن . بسیار شدن . اضافه شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مست شدن مست شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حالتی دست دادن از سستی و لذت و نشاط و کم خردی با خوردن شراب و دیگر مسکرات و امثال آن . سکر. (دهار) (تا... محرز شدن محرز شدن . [ م ُ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مسلم شدن . متیقن و قطعی شدن :این مسأله محرز شد که ...، یعنی مسلم و متیقن شد. موش شدن موش شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) کنایه است از ساکت و آرام و گرد شدن از ترس . (یادداشت مؤلف ). موم شدن موم شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از نرم و ملایم گشتن . (از یادداشت مؤلف ) : کس آن را نبرد مگر تیغ مرگ شود موم از آن تیغ پولاد ترگ... موی شدن موی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چون مو شدن . سخت نزار و لاغر گردیدن . چون موی لاغر و باریک گشتن . (از یادداشت مؤلف ) : بر هر سر موی من غمت ... نافع شدن نافع شدن . [ ف ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )مفید افتادن . مؤثر افتادن . اثر کردن . نافع آمدن .- نافع شدن دارو ؛ مؤثر افتادن آن . رجوع به نافع آمدن شو... ناظر شدن ناظر شدن . [ ظِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نگریستن . نگاه کردن . نظر کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به ناظر شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ صفحه ۳۴ از ۱۳۵ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود