اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ ] (ع اِ) درختی است شکوفه ٔ آن مانند شکوفه ٔ یاسمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۸ ثانیه
لک لک شدن . [ ل َ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لک های متعدد پیدا کردن .
ره سپر شدن . [ رَه ْ س ِ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رهسپار شدن . کنایه از رفتن . (ازیادداشت مؤلف ). رجوع به رهسپار شدن و ره سپر شود.
سگ خور شدن . [ س َ خوَرْ / خُرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از حرام خور شدن است .
بی هنر شدن . [ هَُ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بی مایه و بی کمالات و فضایل و مزایای علمی و عملی گشتن : گر او بی هنر شد هم از پشت ماست دل ما بر ...
بی غم شدن . [ غ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شادمان گشتن . بی اندوه شدن . از اندوه رَستن : چو باید بخواهید و خرم شویدخردمند باشید و بی غم شوید. فردوس...
از خود شدن . [ اَ خوَدْ/ خُدْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از خود رفتن : ز خود شدم ز خیال پر از صفا ای دل بگفتمش که زهی خوبی خدا ای دل .مولوی .
تبرئه شدن . [ ت َ رِ ءَ / ءِ ش ُدَ ] (مص مرکب ) منزه شدن از شبهه و تهمت . پاک گردیدن از تهمت . رجوع به تبرئه و دیگر ترکیبهای آن شود.
پس پاشدن . [ پ َ س ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پس پایکی رفتن . بقهقرا رفتن . پس پسکی رفتن . پس رفتن . نکص . نکوص . منکص : اَحجم عَنه ؛ پس پا شد از ...
پی جور شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پی جو شدن . رجوع به پی جو شدن شود.
پی سپر شدن . [ پ َ / پ ِ س ِ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (... راهی )؛ محل عبور واقع گردیدن . پیموده شدن : حافظ سر از لحد بدرآرد بپایبوس گر خاک او بپا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.