اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
همسر شدن . [ هََ س َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) برابر شدن . برابر بودن : روشنی در آسمان زین آتش جشن سده ست کز سرای خواجه با گردون همی همسر شود. فرخ...
هوس شدن . [ هََ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به هوس آمدن . آرزو و خواهانی یافتن : طبع تو را تا هوس نحو شدصورت علم از دل ما محو شد.سعدی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هرزه شدن . [ هََ زَ / زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هرز شدن . سوده و غیر قابل استعمال شدن چنانکه قفل و کلید و جز آن . (یادداشت به خط مؤلف ). || ف...
هابط شدن . [ ب ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پائین آمدن . فرودآمدن . پیاده شدن . || ناقص شدن . || فروتنی کردن .
هضم شدن . [ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گواریدن . تحلیل یافتن . (یادداشتهای مؤلف ). رجوع به هضم شود.
همتا شدن . [ هََ ش ُدَ ] (مص مرکب ) برابر شدن . همپایه شدن : نفس مردم را خداوندان عقل از روی هوش برکشد تا با کرام الکاتبین همتا شود.ناصرخسرو.
ویدا شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کم شدن . کاستن : امیرا جان شیرین برفشانم اگر ویدا شود یکبارگی عمر ۞ . دقیقی (از صحاح الفرس ).رجوع به ویدا ش...
واسر شدن . [ س َش ُ دَ ] (مص مرکب ) پس افتادن . نکس کردن . (ناظم الاطباء). عود کردن . به حالت اول بازگشتن . (شعوری ج 2 ورق 419): حبط، واسر شد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.