اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
معاقب شدن . [ م ُ ق َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کیفر یافتن . عقوبت یافتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معاقب گردیدن .
مانده شدن . [ دَ /دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متوقف شدن و از کار افتادن ازتعب و خستگی . (ناظم الاطباء). بیش کار نتوانستن . خسته شدن (به معنی مت...
مسموع شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به گوش آمدن . شنیده شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). مسموع افتادن . مسموع گردیدن . و رجوع به مسموع افتاد...
مسموم شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) زهر خوردن . به زهر کشته شدن . (ناظم الاطباء). چیز خورانیده شدن . || از اثر یک ماده ٔ سمی دچار قی و اس...
مشتبه شدن . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در شک افتادن و در شبهه درآمدن و درهم و برهم شدن و پوشیده شدن . (ناظم الاطباء). اشتباه شدن...
مدروس شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مدروس گشتن . مدروس گردیدن . متروک و بی رونق شدن . از رواج افتادن وفراموش گشتن : و آن حکم و مواعظ......
معیوب شدن . [ م َع ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب )عیب ناک شدن . عیب پیدا کردن . دارای عیب و نقص شدن .
معنون شدن . [ م ُع َن ْ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دارای عنوان شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معنون گشتن شود.
معمول شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عمل شدن . به کار بسته شدن : به هر خدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد. (منشآت قائم مقام ). ||...
موقوف شدن . [ م َ / مُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ترک شدن و برطرف گشتن . (ناظم الاطباء). || بسته شدن . مشروط گشتن . وابسته شدن . متعلق گشتن . ||...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.