۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۷ ثانیه
گرسنه شدن . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ /ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) احتیاج به طعام پیدا کردن . اشتها پیدا کردن . گرسنه گشتن . اِنهقا...
گرفتار شدن . [ گ ِ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اسیر شدن . مبتلا شدن . درماندن . دچار شدن : بی اندازه زیشان گرفتار شدسترگی و نابخردی خوار شد. فردوسی ...
گرفته شدن . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اسیر شدن : بجنگ ار گرفته شود نوش زادبدو زین سخنها مکن هیچ یاد. فردوسی .- گرفته شدن آواز ...
گریان شدن . [ گ ِرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به گریه افتادن . گریستن و زاریدن : به هامون درون پیل گریان شودبه جیحون درون آب بریان شود. فردوس...
گرگین شدن . [ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گر پیدا کردن . جرب گرفتن . عر. عرور. (منتهی الارب ).
قروتی شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر هم خوردن . (آنندراج ) (بهار عجم ). صورت نگرفتن کاری . (چراغ هدایت ).- قروتی شدن معامله ؛ بر هم خور...
قربان شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قربانی . به گرد سر کسی گردیدن . به گرد فلان کس رفتن . || بلاچین شدن . بلاگردان شدن . (مجموعه ٔ مترادفا...
قیامت شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برپا شدن رستاخیز. || برپا شدن شور و غوغا و هنگامه . (فرهنگ فارسی معین ) : گر ملامت می کنندم ور قیامت ...
کاربند شدن . [ ب َش ُ دَ ] (مص مرکب ) کاربستن . اجرا کردن : سخنهای سعدی مثال است و پندبه کار آیدت گر شوی کاربند. سعدی .حکم خدا را چو شوی کا...
قاچاق شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب )از قاچاق ترکی + شدن فارسی . در تداول کالائی بدون پروانه ٔ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گ...