صمد. [ ص َ م َ ] (ع ص ، اِ) مهتر. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). || (اِ) آنکه آهنگ به وی کنند در مهمات . (منتهی الارب ). آنکه قصد کرده شود به وی در انجاح حوائج . (غیاث اللغات ). پناه نیازمندان . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || پاینده . (منتهی الارب ). دائم . (غیاث اللغات ). || رفیع. (منتهی الارب ). || بی نیاز. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). || رست از هر چیزی
۞ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || المصمت الذی لاجوف له . (تاج العروس ). || مردی که گرسنه و تشنه نشود در جنگ . (منتهی الارب ). مردی که تشنه و گرسنه نباشد. (غیاث اللغات ). || قومی که حرفه نباشد ایشان را. (منتهی الارب ). القوم الذی لا حرفة لهم و لا شی ٔ یعیشون به . (اقرب الموارد).