صمد
نویسه گردانی:
ṢMD
کتاب هاى لغت ، معانى متعددى براى آن بیان کرده اند که عمده آن سه تا است :
1 . صمد از ریشه صَمْد (بر وزن ضرب ) به معناى قصد است . صَمَد ، وصف به معناى مفعول ، یعنى مقصود است .
2 . دایمى ، ثابت و باقى است .
3 . یعنى آنچه درونش خالى نیست یعنى پُر است .• در قاموس آمده است : «صمد یعنى مصمود و مقصود؛ آن که مقصود همه است و براى بر آوردن حوایج به او روى مى آورند ، لازمه اش غنا و بى نیازى است ؛ زیرا آن که همه ، او را قصد مى کنند ، قهراً بى نیاز است .» (الرحمن ، 29 ـ فاطر ، 15)• در روایات اهل بیت(علیهم السلام)نیز واژه «صمد» به همین سه معناى یاد شده تفسیر شده است که براى نمونه به دو حدیث اشاره مى کنیم :
1 . از امام جواد(علیه السلام)معناى صمد را پرسیدند . حضرت پاسخ داد: «صمد ، آقا و سرورى است که مقصود همگان است و در کم و زیاد ]به او مراجعه[ مى کنند .»•
2 . امام باقر از جدش امام حسین(علیهما السلام)چنین نقل مى کند: «صمد آن است که درونش خالى نیست (تو پُر است ) . آن است که مقام و منزلتش به نهایت رسیده و . . . و آن دایم و ثابتى است که پیوسته هست و زایل نمى شود .»•
مفسران نیز ضمن اشاره به روایات یاد شده ، همین معانى را تأیید کرده و بیشتر آنها معناى نخست را بر گزیده اند .• مرحوم علامه طباطبایى در المیزان مى فرماید: «صمد را به معانى متعدد تفسیر کرده اند که بازگشت بیشتر آنها به این است : «الله الصمد» یعنى : خداوند ، آقا و سرورى است که در نیازمندى ها مقصود بوده ، به او روى مى آورند و چون در آیه مطلق آمده ، مقصود در نیازمندى ها به نحو مطلق است و چون خداوند متعال به وجود آورنده هر موجودى است ، پس غیر او هر ـ آنچه که مصداق شى ء است ، در ذات و صفات و آثار ، نیازمند به اوست و به او روى مى آورد . (نجم ، 42) و همه چیز به او منتهى مى شود .•
بنابراین ، صمد از مفهومى بسیار عمیق و گسترده برخوردار است که هرگونه صفت مخلوق را از خداوند نفى مى کند . مفاهیمى که در روایات ِ رسیده از اهل بیت(علیهم السلام) براى آن بیان شده است ، به گونه اى به همین معناى یاد شده باز مى گردد . براى نمونه ، پنج روایت نقل مى کنیم :
1 . امام حسین(علیه السلام) در معناى صمد فرموده است : «آن که درونش خالى نیست ]از هر نظر پر و کامل و از هرگونه نقص و کمبودى مبرّا است[ و آن که مقامش به نهایت رسیده است و آن که نمى خورد و نمى آشامد و نمى خوابد . . . .»
2 . امام باقر(علیه السلام) فرموده است : «محمدبن حنفیه همواره مى گفت : صمد آن است که به خود متکىّ و از غیر خویش بى نیاز است » و غیر او مى گویند: «صمد از کون و فساد ]و تغییر و دگرگونى که از ویژگى هاى مخلوقات است[ مبرّا است و به تغایر ]غیر ثابت و دگرگونى[ وصف نمى شود .
3 . امام باقر(علیه السلام): «صمد ، آقا و سرور و فرماندهى است که دستور دهنده و نهى کننده اى بالاتر از او نیست .»
4 . امام زین العابدین(علیه السلام) فرمود: «صمد آن است که هرگاه چیزى را بخواهد و به او بگوید: باش ، فوراً موجود مى شود و آن است که همه چیز را به گونه اى مختلف با اشکال متفاوت آفرید . . .» .
5 . امام زین العابدین(علیه السلام)فرمود: «اهل بصره نامه اى به امام حسین(علیه السلام) نوشتند و از ایشان درباره صمد سؤال کردند . آن حضرت «فرمود: خداوند خود ، صمد را تفسیر کرده است : و لم یلد و لم یولد؛ نه زاد و نه زاده شد . . . ، از چیزى به وجود نیامده و در چیزى وجود ندارد و بر چیزى قرار نگرفته ، آفریننده همه اشیاء است . . . .»•
واژه صمد از اسماى حسناى الهى بوده ، فقط یک بار در قرآن و در کنار کلمه «الله» آمده است .
1 . صمد معنایى عام ، گسترده و عمیق دارد و آن عبارت است از کمال مطلقى که مستجمع جمیع صفات کمالیه بوده ، از هر نقص و کاستى پیراسته است (بر اساس معناى توپر و کامل ) و هر یک از معانى : «لم یلد و لم یولد» ، نمى خورد و نمى آشامد ، نمى خوابد ، ازلى و ابدى و تغییر ناپذیر است ، در زمان و مکان نمى]گنجد ، شریک ندارد و . . . ، از مصادیق آن است و در هیچ یک به معناى غنى نیامده است ؛ ولى اگر «صمد» را به معناى اول (المصمود الیه ) بگیریم ، همان طور که از قاموس نقل شد ، لازمه این که همه خلایق به سوى خدا روى آورند ، این است که او غنى با لذات باشد؛ از این رو در خصوص این معناى صمد ، مى توان غنى را لازمه آن دانست ؛ البته برخى مفسران معتقدند: سایر معانى صمد به معناى اول یعنى ازلى و ابدى و دایمى بودن خداوند باز مى گردد؛ و معانى دیگرى که در روایات آمده ، «لازمه مقصود همگان بودن » است ؛ مثلا در روایتى که از امام حسین(علیه السلام)نقل شد ، حضرت ، «صمد» را به «لم یلد و لم یولد» تفسیر کردند؛ سپس زاد و ولد را به گونه اى معنا کردند که با پُر بودن و کامل بودن تناسب داشت .
هرچه داراى صفت زاد و ولد باشد ، به ناچار مرکب است و مرکب نیازمند به اجزا است ؛ در حالى که خداوند صمد بوده ، همه چیز در نیازمندى به او منتهى مى شود؛ از این رو ، معناى سوّم (توخالى نبودن ) به معناى نخست باز مى گردد .
2 . چه سایر معانى را لازمه معناى نخست بدانیم ، و چه هر معنا را جداگانه فرض کنیم . به هر حال ، صفتى است ویژه ذات بارى تعالى .
3 . بر فرض که صمد اختصاص به خداوند نداشته باشد ، در قرآن فقط یک بار آن هم براى خداوند به کار رفته ؛
با پى بردن به معناى جامع ، عمیق و وسیع صمد ، تا حدى سخن امام باقر(علیه السلام) را در روایتى که اشاره کردید ، مى توان درک کرد؛ امّا این روایت و مانند آن ، مربوط به مسأله «جرى و تطبیق » مفاهیم قرآن بر مصادیق است که علم آن در اختیار امامان معصوم(علیهم السلام)قرار دارد
در روایت یاد شده امام باقر(علیه السلام)مى فرماید: «الصمد ، پنج حرف است و هر حرفش بر مطلبى (درباره خداوند) دلالت دارد . سپس به صورت رمز ، بسیارى از صفات حق تعالى را بیان فرموده ، ادامه مىدهند: «اگر براى دانشى که خداوند بر من ارزانى داشته ، حاملانى مى یافتم ، توحید و اسلام و ایمان و دین و شرایع را از صمد منتشر مىکردم ؛ اما کسى را نمى یابم تا این علوم را به او منتقل کنم . . .»
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
صمد. [ ص َ م َ ] (ع ص ، اِ) مهتر. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). || (اِ) آنکه آهنگ به وی کنند در مهمات . (منتهی الارب ). آنکه...
صمد. [ ص َ ] (ع اِ) جای بلند درشت . (منتهی الارب ). زمین بلند درشت . (مهذب الاسماء). المکان المرتفع الغلیظ. ج ، اَصماد، صِماد. (اقرب الموارد). ...
صمد. [ ص َ ] (اِخ ) آبی است ضباب را. (معجم البلدان ). در اقرب الموارد آرد: آبی است رباب را.
صمد. [ ص َ ] (اِخ ) روزی است از ایام عرب . (معجم البلدان ).
صمد. [ ص َ م َ ] (اِخ ) از اسماء حسنی است : هم نمودار سجود صمد است شمنان را که هوای صنم است . خاقانی .گر از درگه ما شود نیز ردپس آنگه چه فر...
صمد. [ ص َ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) طاهر نصرآبادی در ترجمه ٔ وی چنین نویسد: از نواده های شیخ سعدی شیرازی است . مرد درویش و پاک طینت شکسته احوال...
صمد. [ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن قاسم عتقی مصری ، مکنی به ابی الازهر. وی مانند پدر خویش یکی از ائمه ٔ اعلام است . از پدر خود و ابن ...
صمد.[ ص َ م َ ] (اِخ ) همدانی . مرحوم هدایت در ریاض العارفین وی را ستوده و چنین آرد: هو قطب العلماء مولانا شیخ عبدالصمد از اکابر محققین و ام...
1. در روایتى داود بن قاسم جعفرى از امام باقر(علیه السلام) درباره معناى صمد مى پرسد؛ امام در پاسخ مى فرمایند: «السَّیِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَیْهِ فِی الْ...
صمد بهرنگی (۲ تیر ۱۳۱۸ - ۹ شهریور ۱۳۴۷)، معروف به بهرنگ، داستاننویس، محقق، مترجم، و شاعر چپ ایرانی بود. معروفترین اثر او داستان ماهی سیاه کوچولو است...