ضبان
نویسه گردانی:
ḌBAN
ضبان . [ ض ُب ْ با ] (ع اِ) ج ِ ضَب . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۴۷ مورد، زمان جستجو: ۴.۴۱ ثانیه
زبان سوئدی یکی از زبانهای هندواروپایی است که در کشور سوئد و قسمتهایی از کشور فنلاند به آن سخن میگویند. سوئدی زبان رسمی کشور سوئد به حساب میآید، اگ...
زبان آرامی عضوی از زبانهای سامی است که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد.
زبان آرامیها، زبان اداری امپراتوریها و حتی کاهنان بودهاست. زبان اصلی بخش عمده...
زبان ژاپنی (به ژاپنی: 日本語، نیهونگو)، زبان مردم ژاپن و زبان رسمی دولت ژاپن است، که توسط حدود ۱۳۰ میلیون نفر سخن گفته میشود.[۴]
محتویات [نمایش]
ق...
زبان منفرد زبانی طبیعی است که با دیگر زبانها خویشاوندی نداشته باشد و نتوان نیای مشخصی برای آن تعیین کرد. به دیگر سخن زبان منفرد خانواده ای زبانی است ب...
زبان اشاره ( به انگلیسی : Sign language ) نطام قراردادی خاص منظم و پیشرفته زبانی است که برای انتقال معنا، به جایاشکال صوتی یا نوشتاری در زبان، از اشکل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این زبان یکی از زبان ساختگی در زبان فارسی است که در بین بعضی از اقشار جامعه رایج است و به دلیل وجود حرف زیاد سین درهر کلمه به سوسکی شهرت یافته است .نح...
ناخوش زبان . [ خوَش ْ / خُش ْ زَ ] (ص مرکب ) بدزبان . خشن گفتار. که سخن تلخ و درشت گوید. که زخم زبان زند : بمن بر شده لشکری دیده بان همه خا...
فارسی زبان . [ زَ ] (ص مرکب ) آنکه فارسی تکلم کند. رجوع به فارسی و فارسی خوان شود.
کلته زبان . [ ک َ ت َ / ت ِ زَ ] (ص مرکب ) گنگ . (از غیاث ). آنکه زبانش به تلفظ درست حروف جاری نگردد. کسی که حرفها را از مخرج آنها ادا نتوا...