ضدن
نویسه گردانی:
ḌDN
ضدن . [ ض َ ] (ع مص ) اصلاح کردن و آسان گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۶۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۷ ثانیه
به کسر پ. بشکن زدن در گویش کازرونی(ع.ش)
به کسر چ. پلاسیده به گویش کازرونی(ع.ش)
سوت زدن. از اصطلاحات عامیانه شیرازی. در زمانهای قدیم، مردم در تابستانها در حیاط پشهبند میبستند و در آن جا میخوابیدند؛ گویا در آن زمانها خانمی با...
در زبان دری (shefeili) به معنی پیش بینی تمسخر آمیز یک مصیبت برای خود یا دیگران
مثال: بچه ای که در شکم داری شاید اگر یک چشمش کور بود چه؟ در اینجا شخص...
مویه زدن . [ مو ی َ / ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) فریاد زدن . نوحه کردن . گریه و زاری نمودن . مویه کردن : بسازید نوحه به آواز رودبه بربط همی موی...
مهره زدن . [ م ُ رَ / رِ زَ دَ ] (مص مرکب ) مهره کشیدن بر صاروج یا کاغذ و غیره برای لغزنده و براق شدن آن . جلا دادن . پرداخت کردن . صیقل ک...
ناخن زدن . [ خ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) برانگیزانیدن و جنگ انداختن میان دو کس . (ناظم الاطباء). کنایه از جنگ انداختن میان دو کس باشد. (برهان ...
ماست زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) ماست بستن . شیر را گرم کرده در تغار یا کاسه ریختن و مایه زدن تا ماست شود. اِرابَة. (یادداشت به خط مرحوم د...
مایه زدن . [ ی َ / ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) اندکی از ماست ترش شده را درداخل شیر جوشیده کردن تا به ماست تبدیل گردد و یا پنیر مایه را داخل ش...
مدخل زدن . [ م َ خ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عام ، تخمین نمودن . (یکی بود یکی نبود جمال زاده از فرهنگ فارسی معین ).