اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضدن

نویسه گردانی: ḌDN
ضدن . [ ض َ ] (ع مص ) اصلاح کردن و آسان گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۲ ثانیه
جزجگر زدن . [ ج ِزْ زِ ج ِ گ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، نفرینی است به معنی دل سوختن . به بلا گرفتار شدن . رجوع به جزجگر شود.
تیمار زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) تیمار کردن اسب را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تهمت زدن . [ ت ُ م َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بهتان زدن . اتهام . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تهمت کردن و تهمت نهادن . (ناظم الاطباء) : تهمت عیش م...
تیرک زدن . [ رَ زَ دَ ] (مص مرکب ) بالا آمدن آبله های دیگ جوشان .(ناظم الاطباء). || جاری شدن خون از زخم . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (به...
تیشه زدن . [ ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) با افزار آهنی کار کردن . افزار مخصوص سنگ تراشان را بر سنگ یا خاک زدن . افزار مخصوص کندن سنگ و خاک ...
تفرج زدن . [ ت َ ف َرْ رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) تفرج کردن . (آنندراج ) : دانا که زد تفرج این چرخ حقه بازهنگامه بازچید و در جستجو ببست . حافظ (از ...
تفشه زدن . [ ت َ ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) طعنه زدن . سرزنش کردن . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترشی زدن . [ ت ُ / ت ُ رُ زَدَ ] (مص مرکب ) طعام یا جز آن را با ترشی آمیختن .
تکیه زدن . [ ت َ ی َ / ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تکیه دادن . تکیه کردن . (ناظم الاطباء). پشت دادن : من فریفته گشته ، به جهل تکیه زده به قول ...
تنبک زدن . [ تُم ْ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی انگشت زدن ... (بهار عجم ) (آنندراج ). نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است . رجوع به...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.