عا
نویسه گردانی:
ʽA
عا. (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
حیاک ا. [ ح َی ْ یا کَل ْلاه ] (ع ، جمله ٔ دعائی فعلیه ) ابقاک اﷲ. خدانگهدار.
خذله ا. [ خ َ ذَ ل َ هُل ْ لا ه ] (ع جمله ٔ نفرینی ) خدای یاری نکند او را. (یادداشت بخط مؤلف ).
صبغة ا. [ ص ِ غ َ تُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) ملت و دین محمدی . (غیاث اللغات ). دین . (ترجمان علامه ٔ جرجانی )(دهار). دین خدای . (السامی فی الاس...
صبغة ا. [ ص ِ غ َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) او راست : دو حاشیه ٔ کبری و صغری که گردآورده از هیجده حاشیه است . (کشف الظنون ج 1 ص 164). مؤلف الاعلام...
صبغة ا. [ ص ِ غ َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم حیدری . مؤلف الاعلام گوید:وی بعصر خویش شیخ مشایخ بغداد بود. مولد او قریه ٔ ماورال است و به...
ذبیح ا. [ ذَ حُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب اسحاق پیغمبر و بقولی لقب اسماعیل پیغامبر دو پسر ابراهیم خلیل اﷲ.
رحمه ا. [ رَ ح ِ م َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خداوند او را رحمت کند. خدا او را بیامرزد. خداوند او را رحم کند. لفظی است که بدنبال ...
صبحک ا. [ ص َب ْ ب َ ح َ کَل ْ لاه ](ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) مخفف صبحک اﷲ بالخیر است و آن تحیت بامداد است یعنی روز به تو خوش : بلبل کردش...
شرفه ا. [ ش َرْ رَ ف َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) یا شرفها اﷲ؛ خداوند شرف و بزرگواری دهاد او را: مکه ، شرفها اﷲ. (یادداشت مؤلف ).
خذلهم ا. [ خ َ ذَ ل َ هَُ مُل ْ لا ه ] (ع جمله ٔ نفرینی )خدای یاری نفرماید آنان را. (یادداشت بخط مؤلف ).