عا
نویسه گردانی:
ʽA
عا. (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
وادنه آ. [ ن ِ ] (اِخ ) ۞ نام جلگه ای بوده است در کنار دریای شمالی صفحات ماوراء قفقاز ۞ که گرگوار ۞ مبلّغ ارمنی دین مسیح را در زمان ...
یا ولی ا. [ وَ لی یُل ْ لاه ](اِ مرکب ) در تداول عوام ، فرنی . (یادداشت مؤلف ).
آ بی بی.[a bi bi]. مادر مادر بزرگ. در منطقه بنادکوک یزد تلفظ می شود.
قل هو ا. [ ق ُ هَُ وَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ امری ) مطلع سوره ٔ یکصد و دوازدهم از قرآن که آن را سوره ٔ اخلاص خوانند : بفلک میرسد از روی چ...
پان ته آ. [ت ِ ] (اِخ ) گزنفون در کتاب 4، فصل 2 آرد که : در خلال این احوال مادیها غنائم را تقسیم کردند و برای کوروش خیمه ٔ باشکوهی با تمام ...
چل بسم ا. [ چ ِ ب ِ مِل لاه ] (اِ مرکب ) مخفف چهل بسم اﷲ. تعویذی از مس یا برنج که برگردن طفل آویزنددفع چشم زخم و عین الکمال را. تعویذی برن...
حفظکم ا. [ ح َ ف ِ ظَ ک ُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا نگاه دارد شما را. خدا نگهدار شما باد!
حاطهم ا. [ طَ هَُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) رجوع به حاطه اﷲ شود.
شم-ع جهان . [ ش َ ع ِ ج َ ] (اِخ ) نام برادر محمدخان ، خان کاشغر. در اوایل قرن نهم هجری می زیست . (یادداشت مؤلف ).