عب
نویسه گردانی:
ʽB
عب . [ ع َب ب ] (ع مص ) آب خوردن یا جرعه جرعه خوردن آن یا پی درپی خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || به دهان خوردن آب از جوی . (منتهی الارب ). || آواز کردن دلو وقت آب گرفتن در چاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || دراز و انبوه شدن گیاه . (منتهی الارب ). || بالا رفتن و بسیار شدن موج دریا. (از اقرب الموارد). پرتو خورشید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) اسم است سرما را. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۸ ثانیه
پیش آب . (اِخ ) نام بلوکی در شرق دریاچه ٔ زره به سیستان . به روزگار قدیم آنرا پیش زره میخواندند. (تاریخ سیستان ص 297 ح و 378 ح ). و رجوع ...
ترش آب . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پاریز است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان و 100هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و بر سر راه مالرو مقصود به ...
ترش آب . [ ت ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان کوشه که در بخش خاش شهرستان زاهدان و 25هزارگزی شمال خاش و 18هزارگزی خاور شوسه ٔ زاهدان به خاش ...
ترش آب .[ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد و 15هزارگزی خاور دورود و 4هزارگزی شمال راه آهن دورود به ار...
ترش آب . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان عربخانه است که در بخش خوسف شهرستان بیرجند و 59هزارگزی شمال باختری خوسف و 12هزارگزی شمال خاوری کسلا...
ترش آب . [ ت ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز که در بخش خوسف شهرستان بیرجند و 25هزارگزی جنوب خاوری خوسف قرار دارد. جلگه ای گرمسیر است ...
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فراهان علیاست که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 1320 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایجرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و632تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)...
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زنجانرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهر ویران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و480تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...