گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه واژه معنی ام البنین ام البنین . [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) (اروی ) از کنیزان امام موسی کاظم (ع ) و مادر امام رضا بود. وی از زنان فاضل زمان بشمار می آمد. رجوع به ... ام البنین ام البنین . [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) دختر عبدالعزیزبن مروان خواهر عمربن عبدالعزیز اموی و زن ولیدبن عبدالملک بن مروان . از زنان مشهور بنی امی... ام البنین ام البنین . [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) دختر عمرو یا ربیعةبن عامر. زن مالک بن جعفربن کلاب . از زنان مشهور عرب بود و در نجابت بدو مثل زنند و گوی... ام البنین ام البنین . [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) زن عقیل بن ابی طالب و مادر جعفربن عقیل از شهیدان کربلاست . (از ریحانة الادب ج 6 ص 210). ام البنین ام البنین . [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) فاطمه دختر خرام بن خالدبن ربیعةبن کُلاب . از زنان علی بن ابی طالب (ع ) بود. وی اول زنی است که بعد از... ام البونة ام البونة. [ اُم ْ مُل ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ بوقلمون . (دزی ج 1). ام البویه ام البویه . [ اُم ْ مُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) بوقلمون . حربا. (از دزی ج 1). ام البهاء ام البهاء. [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) دختر حافظ تقی الدین محمدبن محمدبن فهد هاشمی واهانی . از محدثان مشهور و از مشایخ جلال الدین سیوطی ، و بمنا... اطلاق عام اطلاق عام . [ اِ ق ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر در ذیل عنوان «خصوص و عموم قضایای مطلقه و موجهه » آرد: هر محمول که بر موضوع... ام القاسم ام القاسم . [ اُم ْ مُل ْ س ِ ] (اِخ ) دختر برمک جد برمکیان بود. (از ابن فقیه از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 77). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ صفحه ۶۳ از ۷۴ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود