غازی
نویسه گردانی:
ḠAZY
غازی . (اِخ ) یکی از امرای ایوبیین در حلب . (النقود العربیة ص 128).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
قاضی ابوالهیثم . [ اَبُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالهیثم قاضی شود.
قاضی جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن عمربن مبارک یا محمدبن محمدبن عمر بحرق قاضی جمال الدین حمیری حضرمی شامی . فقیه نحوی لغوی ...
قاضی قوام الدین . [ ق َ مُدْ دی ] (اِخ ) بغدادی . یکی ازقضات پاکدامن و متدین عهد خوارزمشاهی است . سلطان جلال الدین در دوران حکومت اتابیگ ا...
قاضی کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن حسینی . وی بحسن خلق و لطف طبع و علو همت و وفور سخاوت موصوف و از جمله ٔ اشراف سادات گرگان به ...
قاضی کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) میر حسن یزدی . رجوع به قاضی میبدی شود.
قاضی ابن الشحنة. [ اِ نُش ْ ش ِ ن َ ] (اِخ )احمدبن محمدبن محمدبن شحنة، مکنی به ابوالولید و ملقب به لسان الدین و معروف به ابن الشحنة. از اک...
قاضی ابن الحداد. [ اِ نُل ْ ح َدْ دا ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمد. رجوع به ابن الحداد ابوبکر شود.
قاضی ابن جعابی . [ اِ ن ُ ج ِ ] (اِخ )عمرو یا عمربن محمدبن سلام بن براء قاضی ، معروف به ابن جعابی و مکنی به ابوبکر. رجوع به هدیة الاحباب ...
قاضی ابن جعابی . [ اِ ن ُ ج ِ ] (اِخ ) محمدبن عمربن محمدبن سالم محدث حافظ امامی تمیمی کوفی بغدادی ، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن جعابی...
قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبدالرحیم یا عبدالرحمن بن محمدبن سعد یا محمدبن ابراهیم بن سعداﷲبن جماعة، ملقب به برهان...