قاضی
نویسه گردانی:
QAḌY
قاضی .(اِخ ) دهی است از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد در 24هزارگزی جنوب باختری مانه . در جلگه واقعو هوای آن گرمسیری است . 500 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات و بن شن و تریاک و پنبه و برنج و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
قاضی ابن الحداد. [ اِ نُل ْ ح َدْ دا ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمد. رجوع به ابن الحداد ابوبکر شود.
قاضی ابن الشحنة. [ اِ نُش ْ ش ِ ن َ ] (اِخ )احمدبن محمدبن محمدبن شحنة، مکنی به ابوالولید و ملقب به لسان الدین و معروف به ابن الشحنة. از اک...
قاضی ابن جعابی . [ اِ ن ُ ج ِ ] (اِخ )عمرو یا عمربن محمدبن سلام بن براء قاضی ، معروف به ابن جعابی و مکنی به ابوبکر. رجوع به هدیة الاحباب ...
قاضی ابن جعابی . [ اِ ن ُ ج ِ ] (اِخ ) محمدبن عمربن محمدبن سالم محدث حافظ امامی تمیمی کوفی بغدادی ، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن جعابی...
قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبدالرحیم یا عبدالرحمن بن محمدبن سعد یا محمدبن ابراهیم بن سعداﷲبن جماعة، ملقب به برهان...
قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ] (اِخ ) عبادبن جماعة شافعی قاضی دمشق بوده . وی به سال 786 هَ . ق . به همراهی قاضی برهان الدین مالکی به ...
قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ ] (اِخ ) عبد العزیزبن محمدبن ابراهیم بن سعداﷲبن جماعةبن صخر یا جماعة علی بن حارم بن صخربن حجر حموی کنانی ش...
قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بدر، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به بدرالدین . رجوع به الدرر الکامنةو قاموس الاعلام ج...
قاضی ابن جماعة. [ اِ ن ُ ج َ ع َ ] (اِخ ) محمدبن ابی بکربن عبدالعزیز شافعی و مشهور به ابن جماعة. رجوع به هدیة الاحباب ص 42 و روضات ص 748 و ...
قاضی نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدولد ارشد مولانا شرف الدین حاجی محمد. در شمار اعاظم فقهای زمان میرزا ابوالقاسم بابر قلمداد میشد ول...