اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قدسی

نویسه گردانی: QDSY
قدسی . [ ق ُ ] (ص نسبی ، اِ) فرشته . || روحانی . || صالح و نیکوکار.
- حدیث قدسی ؛ حدیثی که خدا فرموده است بیرون از قرآن . برای تاریخچه ٔ حدیثهای قدسی و ادعیه ٔ سر رجوع به فهرست کتابخانه ٔ دانشگاه ج 1 ص 130 - 133 و الذریعه ج 1 ص 278 و کلمه ٔ حدیث در این لغتنامه شود.
- شاهد قدسی :
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت .

حافظ.


- طایر قدسی . رجوع به طائر قدسی شود :
اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید
عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید.

حافظ.


- رطل قدسی ؛ مانند رطل خلیلی و رطل نابلسی هشتصد درهم است . (معالم القربة فی احکام الحسبة ص 81).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حدیث قدسی کلامی است که به باور مسلمانان از سوی خدا بدون به چالش طلبیدن ناباوران (تحدی) و بدون غرض اعجاز به پیامبر وحی شده‌است.[۲] کنار آیات قرآنی و ا...
حدیث قدسی . [ ح َ ث ِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلام الهی که نزول آن برای اعجاز نباشد، بخلاف قرآن که برای همین نازل شده است . حدیث ...
قدسی هروی . [ ق ُ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) (مولانا...) هروی است و شیرین گفتار و شیرین کردار است ، و مرض لقوه دارد، و از این جهت آب بسیار بی اختیار ...
صحرای قدسی . [ ص َ ی ِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم لاهوتی . (فرهنگ شعوری ).
قدسی شیرازی . [ق ُ ی ِ ] (اِخ ) محمد حسینی از شعرای معمر و از خطاطان کم نظیر است . (فهرست کتابخانه ٔ سپهسالار ج 2 ص 581).
حسن اعظام‌قدسی (تولد 1308 ق)، روحانى و نویسنده. ملقب به اعظام الوزاره. در تهران متولد شد. بعد از فراگیرى مقدمات عربى نزد سید على‏اکبر امام جمعه، مدتى ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.