کش
نویسه گردانی:
KŠ
کش . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) هر چیز لاستیکی یا لاستیک دار قابل ارتجاع یعنی چون بکشند ممتد شود و چون فرو گذارند بحالت اول خود باز گردد. نوار لاستیکی قابل ارتجاع اعم از آنکه در پارچه بافته شده و یا بصورت لاستیک خالص باشد. (فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). نواری که در داخل آن رشته های لاستیکی تعبیه شده باشد و ممتد تواند شدن و از آن برای تنک کردن دهانه ٔ چیزی چون جوراب ، کلاه ، آستین و کمر جامه و غیره استفاد کنند.
واژه های همانند
۳۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
دردی کش . [ دُ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) دردی کشنده . دردکش . شرابخور. دردآشام . دردنوش . دردخوار : دردی کش عشق و دردپیمای اندوه نشین و رنج فرسای . ن...
رکاب کش . [ رِک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) رکاب کشنده . || به تاخت . شلاقی . تاخت بی توقف اسب به حرکت تند و چهارنعل .
رشته کش . [ رِ ت َ/ ت ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) رشته کشنده . که رشته و نخ را بکشد. || تربیت دهنده . (ناظم الاطباء).
رایت کش . [ ی َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) رایت کشنده . آنکه رایت را میکشد. آنکه علم را حمل میکند. آنکه لوای لشکر را بدست دارد و میبرد. علمدار. ح...
روغن کش . [ رَ / رُو غ َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) عصارخانه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). اما ظاهراً با روغن کشی اشتباه شده است...
حشره کش . [ ح َ ش َ رَ / رِ ک ُ ] (نف مرکب ) هر دارو که حشرات را کشد. بهترین حشره کشها گرد ددت است . و از این پیش گرد تنباکو، محلول نمک طعام ...
سختی کش . [ س َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کسی که بر گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما صبر تواند کرد. یا... آنکه جان او از متابعت مکدر نشود. (آنندراج )...
سینه کش . [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه سینه را بر زمین یا چیز دیگر بساید. (آنندراج ) (بهار عجم ). آنکه به سینه راه رود : چون ابر ب...
سرمه کش . [ س ُ م َ / م ِ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) شخصی را گویند که سرمه کشیده باشد. || (نف مرکب ) کسی که سرمه در چشم مردم کشد. (برهان ) (...
شلاق کش . [ ش َل ْ لا ک َ / ک ِ ] (ق مرکب ) سریع. (یادداشت مؤلف ). تند و تیز. چهارنعل . بیان حرکت سریع سوار که بر اسب تازیانه زنان تازد.- شلا...