کوح
نویسه گردانی:
KWḤ
کوح . [ ک َ ] (ع مص ) چیره شدن در کارزار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن با کسی و غلبه یافتن بر او. (ازاقرب الموارد). || فروبردن در آب یا در خاک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
کوه پر پایین . [ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهپر که در بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع است و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
عرب کوه پنج . [ ع َ رَ ب ِ پ َ ] (اِخ ) از ایلات کرمان و بلوچستان است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 93).
اصغرآباد کوه . [ اَ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 23500 گزی شمال باختری ارومیه . محلی دامنه ، معتدل...
ده کوه پات . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 11هزارگزی باختر قلعه کلات مرکز دهستان . دا...
رئیس شاه کوه . [ رَ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 68هزارگزی باختری شوسف . سکنه ٔ آن 198 تن است . آب رئیس...
بابا کندی کوه . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز. 8 هزارگزی شمال سراسکند و 3 هزارگزی شوسه ٔ سراسکند - سیاه چمن . کوهستانی معتدل ...
سیف الدین کوه . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 444 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود. محصول آنجا غلات و حب...
ینگی آباد کوه . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بخش مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 7هزارگزی جنوب میانه ، با 163 تن سکنه . آب آن از رود انجا...
صرصر کوه پیکر. [ ص َ ص َ رِ پ َ / پ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از اسب و شترقوی هیکل و جلد باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).
حجة کوه کمری . [ ح ُج ْ ج َ ت ِ ک َ م َ ] (اِخ ) رجوع به حجت کوه کمری شود.