کوح
نویسه گردانی:
KWḤ
کوح . [ ک َ ] (ع مص ) چیره شدن در کارزار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن با کسی و غلبه یافتن بر او. (ازاقرب الموارد). || فروبردن در آب یا در خاک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
شیب کوه . (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ عباسی . طول 105 وعرض 42 کیلومتر. در جنوب شرقی لار واقع شده و مرکز آن بندر چارک است و 36 قریه دارد. (یاددا...
فتق کوه . [ ] (اِخ ) در نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن صورت فوق بصورت نسخه بدل قفق کوه آمده است و ظاهراً صورت مصحف قفق کوه است . رجوع ...
کتل کوه . [ ک ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابالی ، بخش چقلوند شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر. سکنه 120تن . آب آن از چشمه ٔ سیاه چل ....
کله کوه . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) از کوههای ناحیه ٔ کرمانشاهان است و از ارتفاعات جبال پیشکوه بشمار می رود. (از جغرافیای غرب ایران ص 26 و 29)...
ازن کوه . [ اُ زُ ] (اِخ ) کوهی است در لاریجان . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 157 بخش انگلیسی از نقشه های شتال و دمرگان ).
باد کوه . [ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام بادی که در بابل سر و نواحی آن از آغاز شبانگاه تا بامداد وزد و در اول گرم و سپس خنک باشد. در ت...
برم کوه . [ ب َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشکور سفلی بخش رودسر شهرستان لاهیجان . سکنه ٔ آن 260 تن . آب آن از چشمه سار محلی و محصول آن ...
بسل کوه . [ ] (اِخ ) نام آبادیی در چالکرود تنکابن مازندران . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو چ 1336 هَ . ش . بنگاه ترجمه...
پره کوه . [ پ َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دیه های هزارجریب مازندران . (مازندران و استراباد رابینو).
پلت کوه . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از دیه های کلاررستاق . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 108).