کوح
نویسه گردانی:
KWḤ
کوح . [ ک َ ] (ع مص ) چیره شدن در کارزار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن با کسی و غلبه یافتن بر او. (ازاقرب الموارد). || فروبردن در آب یا در خاک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حسین کوه . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن . واقع در پنج هزارگزی جنوب باختری فومن . ناحیه ای است واقع د...
حسین کوه . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان . 26هزارگزی جنوب قیدار، 6هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستا...
چاه کوه . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔبخش لنگه ٔ شهرستان لار که در 10 هزارگزی شمال خاور لنگه بر کنار راه عمومی لنگه به بندرعباس...
حسی کوه . [ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین ، بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، 57هزارگزی جنوب رودسر، 6هزارگزی شوئیل . سکنه ٔ آن ...
پیش کوه . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقابل پشت کوه . قسمت قدامی کوه . آن سوی کوه که برابر باشد. || نزدیک کوه و در دامنه ٔ آن .
تاج کوه . (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، 60 هزارگزی شمال باختری خوسف 30 هزارگزی شمال خاوری خور. جلگه ، گرم سیر با ...
تاج کوه . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند 118 هزارگزی جنوب خاوری قاین ، کوهستانی سردسیر با 16 تن سکنه . (ف...
تیله کوه .[ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرقلعه ٔ گرمسیر ولدبیگی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ...
آلان کوه . (اِخ ) نام کوهی بمغرب دریاچه ٔ خزر.
پلنگ کوه . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) نام کوهی است در غربی سیستان .