کوه
نویسه گردانی:
KWH
کوه . [ ک َ ] (ع مص ) هه کردن فرمودن کسی را تا بوی دهن وی معلوم شود. (ناظم الاطباء). بو کشیدن . استشمام کردن بوی دهان کسی را و دستور دادن او را تا نفس بیرون دهد (یا ها کند) تا معلوم گردد که مست است یا نه . (از اقرب الموارد): کهته کوهاً؛ په کردن گفتم او را تا بوی دهن او معلوم گردد. (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
غالیه کوه . [ ی َ ] (اِخ ) از باصفاترین جبال بختیاری و بسیار سبز و خرم و دارای پرندگان و حیوانات شکاری و خرس و پلنگ و در چند نقطه ٔ آن معا...
قلیان کوه . [ ق َل ْ ] (اِخ ) از کوههای معروف اطراف خرم آباد است و موازی با گردنه ٔ زاغه و در جنوب اشتران کوه قراردارد. رجوع به جغرافیایی ...
طاقان کوه . (اِخ ) منزلی است از منازل بین راه از جاجرم تا نیشابور. حمداﷲ مستوفی در تحت عنوان مسافت طرق گوید: از مهماندوست بطریق جاجرم ت...
دامان کوه . (اِخ ) کوههای اکراد. نام یکی از سه رشته کوهی که بشمال شرق خراسان است و دامنه ٔ آن بقسمت کویر خوارزم امتداد دارد. رشته ٔ دوم ...
حسنجان کوه . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رازلیق بخش مرکزی شهرستان سراب در 13هزارگزی شوسه ٔ سراب - اردبیل . جلگه و معتدل است . 320 ...
اسطلخ کوه . [ ] (اِخ ) دهی جزءبلوک خورگام دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت ،واقع در 2000 گزی ناش . کوهستان ، سردسیر. سکنه 310 تن . تاتی...
بامداد کوه . (اِخ ) رجوع به بامداد (کوه ..) شود.
کوه کاتوره در جنوب شرقی دشت ایوان کلهر است. نام کوه کاتوره در کتاب های جغرافیایی قرون اولیه اسلامی در قرن سوم و چهارم هجری ذکر شده است. در وجه تسمیه ک...
کوه کیلویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) رجوع به کهکیلویه شود.
کوه کیلویی . (اِخ ) بهاءالدین عثمان . از فقهای مشهور عهد شاه شجاع بود و به دستور وی بر مسند قضای شیراز متمکن شد. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص ...