اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوئی

نویسه گردانی: GWʼY
گوئی . (ق ) رجوع به گویی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
یاوه گویی یا یاوه گوئی. عملِ بیان نمودنِ سخنان سردرگم و هرزه و هذیان و فحش و دشنام. رجوع شود به یاوه.
نکته گویی . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) عمل نکته گوی . رجوع به نکته گوی شود : مشغول به نکته گویی و بذله جویی . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 10...
نصیحت گویی . [ ن َ ح َ ](حامص مرکب ) نصیحت کردن . اندرزدهی . عمل نصیحت گوی .
نخاله گویی . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) عمل نخاله گوی . رجوع به نخاله گوی و نخاله شود.
سخنی که بدون اندیشیدن گفته شود. این گونه سخنان از ضمیر ناخودآگاه شخص بیرون می آیند و زیبایی و رسایی آنها بستگی به محتوای و موزونی درونی شخص دارد. بناب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
غلنبه گویی . [ غ ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) عمل غلنبه گو. غلنبه بافی . رجوع به غلنبه شود.
زیاده گویی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) درازنفسی . سخن دراز کشیدن . سخن بلند شدن ... (مجموعه ٔ مترادفات ). پرحرفی . فراوان گویی : گر هرچه نوشته ای ...
شیرین گویی . (حامص مرکب ) صفت و حالت شیرین گو. خوش بیانی . شیرینی سخنی . (از یادداشت مؤلف ) : در مجلس ملوک هندوستان سخنوری و شیرین گویی می ...
اغراق گویی . [ اِ ] (حامص مرکب ) زیاده گویی . زیاده روی در گفتار.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.