ملک
نویسه گردانی:
MLK
ملک . [ م ِ ] (اِ) سپیدی بن ناخن باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 297). سفیدیی راگویند که در بن ناخنها پدید آید، و بعضی گویند نقطه های سفید است که بر ناخن افتد. (برهان ) (از آنندراج ). سپیدی مانند هلال که در بن ناخنها می باشد و نقطه های سپیدی که بر ناخن افتد. (ناظم الاطباء) :
ملک از ناخن همی جدا خواهی کرد
دردت کند ای دوست خطا خواهی کرد.
احمد برمک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 297).
واژه های همانند
۲۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ملک الظاهر. [ م َ ل ِ کُظْظا هَِ ] (اِخ ) (الَ ...) یحیی بن اسماعیل بن العباس الرسولی از ملوک رسولیان یمن است که به سال 831 هَ .ق . به فرم...
ملک العادل . [ م َ ل ِ کُل ْ دِ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به ابن سلار شود.
ملک العادل . [ م َ ل ِ کُل ْ دِ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به ارسلانشاه بن مسعود عزالدین ... شود.
ملک العادل . [م َ ل ِ کُل ْ دِ ] (اِخ ) (الَ ...) ابوبکر محمدبن ابی الشکر ایوب بن شادی ملقب به الملک العادل سیف الدین برادر صلاح الدین ایوبی ...
ملک العادل . [ م َ ل ِ کُل ْ دِ ] (اِخ ) (الَ ...) محمودبن عمادالدین زنگی بن آق سنقر مکنی به ابوالقاسم (511 - 569 هَ . ق .). از عادلترین پادشاه...
دسکره ٔ ملک . [ دَ ک َ رَ ی ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) دسکرةالملک . دسکره . رجوع به دسکرة (اِخ ) و پرویز در همین لغت نامه شود.
اخی شاه ملک . [ اَ م َ ل ِ ] (اِخ ) از سران عهد ملک اشرف بن تیمورتاش . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 177 شود.
ملک علی تپه . [ م َ ل ِ ع َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتابای است که در بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع است 240 تن سکنه دارد. (از ...
ملک شاه که او را شاهنشاه نیز میخواندند یکی از سلاطین سلجوقیان روم بین سالهای ۱۱۱۰ تا ۱۱۱۶ بود. پیش از به قدرت رسیدن ملک شاه و پس از مرگ قلج ارسلان ی...
ملک محمودی . [ م َ ل ِ م َ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ بسحاق هیهاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).