ملک
نویسه گردانی:
MLK
ملک . [ م ِ ] (اِ) سپیدی بن ناخن باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 297). سفیدیی راگویند که در بن ناخنها پدید آید، و بعضی گویند نقطه های سفید است که بر ناخن افتد. (برهان ) (از آنندراج ). سپیدی مانند هلال که در بن ناخنها می باشد و نقطه های سپیدی که بر ناخن افتد. (ناظم الاطباء) :
ملک از ناخن همی جدا خواهی کرد
دردت کند ای دوست خطا خواهی کرد.
احمد برمک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 297).
واژه های همانند
۲۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
سداله ملک نوازنده ویولون و آهنگساز ایرانی در روز ۱۴ مرداد ۱۳۲۰ در محله دروازه دولت تهران متولد شد و در روز سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۰ بر اثر تومور مغزی در بی...
ملک زداینده . [ م ُ زَ / زِ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ملک زدای : ای ملک زداینده ٔ هر ملک زدایان ای چاره ٔ بیچاره و ای مفزع زوار. منوچهری .رجوع ...
ملک سلیمان . [ م ُ ک ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) مملکت سلیمان .کشور سلیمان . خطه ٔ فرمانروایی سلیمان . قلمرو حکومت سلیمان : ملک سلیمان اگر خراسان بودچو...
ملک سلیمان . [ م ُ ک ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) مملکت فارس . (دیوان حافظ چ قزوینی ص 397). در تداول شعرا مخصوصاً شعرای فارس ، مملکت فارس باشد. (یاددا...
چمن ملک حسن . [ چ َ م َ م َ ل ِ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 39 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 2 هز...
ملک المسعود. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) یوسف بن محمد الکامل بن الملک العادل ابی بکربن ایوب صاحب یمن (متوفی به سال 626 هَ . ق .). فرمانروا...
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به شیرکوه شود.
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ )(الَ ...) رجوع به ابوالجود اتابک عمادالدین شود.
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن عمرالمظفربن شاهنشاه (متوفی به سال 617 هَ . ق .) دومین از ملوک ایوبی حماة است . وی ...
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن محمود المظفربن محمدالمنصور (632 - 683 هَ . ق .) پنجمین از ملوک ایوبی حماة است . بعد ا...