موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن اسماعیل منقری تبوذکی ، مکنی به ابوسلمة؛ او را از آن روی تبوذکی گویند که قومی از اهل تبوذک به خانه اش فرود آمدند یا بدان جهت که وی خانه ای در تبوذک خریده بود. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ابومسلمة موسی ... شود.
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
موسی . [ سا ] (ع اِ) استره . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (نصاب الصبیان ). ج ، مواسی (مؤنث و گاهی مذکر آید). (ناظم الاطباء). حلاق . تیغ. تیغ دل...
موسی . [ سا ] (اِخ ) پیغمبر بنی اسرائیل . رجوع به موسی بن عمران شود.
موسی . [ سا ] (اِخ ) رجوع به موسی بن جعفر شود.
موسی . [ سا ] (اِخ ) نام ایل کرداز طوایف پشتکوه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 71).
موسی . [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورگ بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 46 هزارگزی جنوب مهاباد با 109 تن سکنه . آب آن از رودخانه و ر...
موسی .[ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلال وند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 50 هزارگزی جنوب کرمانشاه با 280 تن سکنه . آب آن از رود...
موسی . [ سی ی ] (ص نسبی ) منسوب به موسی ̍. (منتهی الارب ). ج ، موسَون َ، موسون َ. (ناظم الاطباء).
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابوالفضل یونس بن محمدبن منعة ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفتح (551-639 هَ . ق .) فقیه شافعی ، در موصل علم فق...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابوالمعالی بن موسی بن نجاد، معروف به ابن نجاد، از پیشوایان اباضیه در عمان بود. در سال 549 هَ . ق . بر او بیعت کردند...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابی عفان ، مکنی به ابوفارس ملقب به المتوکل علی اﷲ بیست و یکمین از امرای بنی مرین در مراکش (در سال 786 هَ . ق .). ...