نو
نویسه گردانی:
NW
نو. [ ن َ / نُو ] (اِمص ) ناله و زاری . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان قاطع). ریشه ٔ نویدن است . (حاشیه ٔ معین بر برهان قاطع). رجوع به نویدن شود. || حرکت و جنبش و لرزه . (از برهان قاطع). ریشه ٔ نویدن است . رجوع به نویدن شود. || (اِ) نقطه ٔ سپید که بر ناخن افتد. بَرَش . (یادداشت مؤلف ).
- نو افتادن به ناخن ؛ نَبَش . خال سپید در ناخن پیدا شدن . (یادداشت مؤلف ).
|| نام حرف نون یونانی است . (یادداشت مؤلف از ابن الندیم ). || نام نوائی از موسیقی . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سالی نو یا سالینو به معنی سال نو سال جدید
عباس آباد ده نو. [ ع َب ْ با دِ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 6 هزارگزی باختر فهرج ، کنار شوسه...
اﷲ دوشهرستان نو. [ اَل ْ لاه ش َ رِ ن ِ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل ، در 28 هزارگزی شمال خاوری سکوهیه ن...
نوو. [ن َ ] (اِ) نؤو. (ناظم الاطباء). رجوع به نؤو شود.
نوء. [ ن َ / نُو وْ ءْ ] (ع مص ) برخاستن به کوشش و مشقت تمام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). به گرانی برخاست...
کل نو. [ ک َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیرون بشم است که در بخش کلاردشت شهرستان نوشهر واقع است و 960 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
نو گل. {نُ گُ}. (ا. مرکب). گل پژمرده //////////////////////// این نوگُل خَندان که سِپُردی ما همه گلهای خندانیم به منش میسِپارَم به تو از چشم حسودان /...
از نو. [ اَ ن َ / نُو ] (ق مرکب ) از سر. دوباره . مجدداً. بار دیگر. باز.
ده نو. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . واقع در 10هزارگزی بخش ری . سکنه ٔ آن 194 تن . آب آن از قنات تأمین...
ده نو. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . واقع در 26هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ بهار. سکنه ٔ آن 1...