نو
نویسه گردانی:
NW
نو. [ ن َ / نُو ] (اِمص ) ناله و زاری . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان قاطع). ریشه ٔ نویدن است . (حاشیه ٔ معین بر برهان قاطع). رجوع به نویدن شود. || حرکت و جنبش و لرزه . (از برهان قاطع). ریشه ٔ نویدن است . رجوع به نویدن شود. || (اِ) نقطه ٔ سپید که بر ناخن افتد. بَرَش . (یادداشت مؤلف ).
- نو افتادن به ناخن ؛ نَبَش . خال سپید در ناخن پیدا شدن . (یادداشت مؤلف ).
|| نام حرف نون یونانی است . (یادداشت مؤلف از ابن الندیم ). || نام نوائی از موسیقی . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) کلاته ای است در سبزوار.
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 29هزارگزی باختری ورامین و 5هزارگزی خاور شو...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران ، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختر علیشاه عوض . این ده در جلگه واقع و معتدل...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان تهران ، واقع در 3هزارگزی شمال باختر گرمسار و 2هزارگزی جنوب ...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 24هزارگزی ورامین کنار راه فرعی تپه مرجان ....
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان فشافویه بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 38هزارگزی جنوب باختری شهر ری و 4هزارگزی باختر راه...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان ، واقع در6000گزی جنوب دامغان و3000گزی ایستگاه . سکنه...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان ، واقع در 27هزارگزی باختر تویسرکان و 3 هزارگزی جنوب شوسه ٔ تویسرکا...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل ، واقع در 19000گزی خاور سه کوهه و 23هزارگزی خاور شوسه ٔ ز...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جایزان بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 56هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز و 6هزارگزی خا...