اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وَ ] (اِخ ) در علم نجوم علامت و رمز برج میزان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۵.۱۱ ثانیه
پیش و پس . [ ش ُ پ َ ] (ق ترکیب عطفی ) امام و وراء. (دهار). جلو و عقب . پشت سر و پیش روی . قدام و خلف : چو شورش در آب آمدی پیش و پس نخوردن...
تاب و تب . [ ب ُت َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رنج و سوز. سوز و گداز.
پیر و پکر. [ رُ پ َ ک َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به هر یک از دو کلمه در ردیف خود شود.
تار و تنگ . [رُ ت َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تیره و تار. سخت تیره . تاریک و سخت ۞ : ز گشت دلیران بر آن دشت جنگ چو شب گشت آوردگه تار و تنگ ...
تار و مار. [ رُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) پراکنده و ازهم پاشیده و زیروزبرشده . و ناچیز و نابود گردیده . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بسیار پریشان...
پی و پخش .[ پ َ / پ ِ ی ُ پ َ ] (اِ مرکب ) پی و تاو. تاب و طاقت .تاب و توان ۞ : بدین رخش ماند همی رخش اوی ولیکن ندارد پی و پخش اوی .فردو...
پل و پخت . [پ ِ ل ُ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قرارهای نهانی دو تن با یکدیگر. مذاکره و قرار و عهد مخفی . قرارداد در خفا. قرارداد نهانی . ساخت و...
پس و پیش . [ پ َ س ُ ] (اِ مرکب ) یا پیش و پس . پس و پیش یکی شدن .دو مجرای شرم زن بهم پیوستن . افضاء: اِمراة مفضاة؛ زن که پیش و پس او یکی...
پیچ و خم . [ چ ُ خ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چین و شکن . گردش و تاب : آب عزم است ولی خائن طبعساده رنگست ولی پیچ و خم است . خاقانی .- جوانی...
پنج و ده . [ پ َ ج ُ دَه ْ ] (اِ مرکب ) معامله . سروکار : خردان و بزرگان فلک را بگه سعدجز با شه ما با دگران پنج و دهی کو؟سنائی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.