اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وَ ] (اِخ ) در علم نجوم علامت و رمز برج میزان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
جن و انس . [ ج ِن ْ ن ُ اِ ] (ترکیب عطفی ) پری و آدمی : غنی ملکش از طاعت جن و انس .سعدی .
چار و هفت . [ رُ هََ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عناصر اربعه و سیارات سبعه . (آنندراج ).
جزا و سزا. [ ج َ وُ س َ / س ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) چوب خدایی . بر خر خود نشستن . بر خر خود سوار شدن . دم گرگ بر پای میش بستن (کنایه از ان...
جر و منجر. [ ج َ رُ م َ ج َ ] (اِمرکب ، از اتباع ) در تداول عوام ، منازعه . کشمکش . جدال . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر داشتن شود.
جفت و تا. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نام بازیی است که کسی چند عدد از چیزی را در مشت بسته میگیرد و از حریف می پرسد جفت یا تا؟ اگر ...
چار و چدر. [ رُ چ َ دَ ] (اِ مرکب ، اتباع ) تدبیر. (برهان ) (آنندراج ). چاره . (برهان ) (آنندراج ) : او چار به کارمن چو درکردچاروچدر از کسی نخواهم ...
جیک و بک . [ ک ُ ب ُ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو روی قاب در بازی قاب .- جیک و بکشان یکی بودن ؛ تعبیر مثلی است ، یعنی به اسرار و رازهای ی...
جیغ و داد. [ غ ُ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داد و فریاد. داد و بیداد.
تک و تاب . [ ت َ ک ُ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو. شتاب . تاخت : می پرید آنچنان کز آن تک و تاب پرفکند از پیش چهار عقاب .نظامی .همچنان می شدند د...
تک و تاز. [ ت َ ک ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تک و تا. (غیاث اللغات ) دو و تاخت . (ناظم الاطباء). تکاپوی : در سلاح و سواری و تک و تازگوی برد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.