۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
بن و بار. [ ب ُ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از بیخ و بن .- از بن و بار ؛ از بیخ و بن . از اصل و بنیاد : خبر نداردکاندر دلم اثر نکنداگر جهان ...
بها و نعم . [ ب ِ وَ ن ِ م َ ] (ع صوت مرکب ) که خوب . که بسیار خوب : اگر بار یابمی خود، بها و نعم و اگرنه بازگردم . (تاریخ بیهقی ). اگر به ...
بند و بار. [ ب َ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حدود و قواعد و آداب زندگی . قیدهای اجتماعی و مانند آن . و آدم بی بند و بار کسی را گویند که در زن...
بند و بست . [ ب َ دُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آنچه از آهن وجامه و جز آن را بهم بندند. (یادداشت بخط مؤلف ).- بند و بست بودن ؛ بسته بود...
بسر وچشم . [ ب ِ س َ رُ چ َ / چ ِ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) بسر و دیده . رجوع به بسرو جان شود. بجهت تعظیم امر در وقت قبول کردن کاری گویند. و...
بر و بساط. [ ب َ رُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) زندگی و لوازم آن . || مقدماتی که برای انجام دادن کاری فراهم شده است . (فرهنگ لغات عامیان...
بال و پر. [ ل ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پرو بال : جز صبر تیر او را، اندر جهان سپر نیست مرغیست صبرکاو را جز خیر بال و پر نیست . ناصرخسرو.نگ...
پای و پر. [ ی ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پا و پر. تاب . طاقت . قدرت . توانائی . نیروی مقاومت : ببینیم تا چیست آیین و فرسواری و زیبائی و پ...
پت و پهن . [ پ َ ت ُ پ َ] (ص مرکب ) از اتباع . پهنی پهن : بینیئی پت و پهن .
پخت و پز. [ پ ُ ت ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) طبخ . پختن : پخت و پز خانه با فاطمه است . پخت و پزش خوب است - پخت و پز کردن ؛ در سِرّ قرا...