اجازه ویرایش برای همه اعضا

فراز

نویسه گردانی: FRʼZ
1. بلندی، بلندا، اوج، مانند بر فراز آسمان ها

2. گزیده یا بخشی از یک متن، مانند فرازی از نهج البلاغه (در این معنا، این واژه فارسی نیست بلکه همان عبارت phrase در انگلیسی است)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
فراز. [ ف َ ] (ص ) پهن شده و پخش گردیده . || سرکش ، اعم از مردم نافرمان و اسب سرکش . || بلندشونده و بالارونده . || بلند. (برهان ).- به ف...
فراز /farāz/ معنی ۱. بالا. ۲. بلندی. ۳. [مقابلِ نشیب] سربالایی: ◻︎ آرزومند کعبه را شرط ا‌ست / که تحمل کند نشیب ‌و فراز (سعدی۲: ۴۵۸). ۴. [قدیمی] جمع؛ ف...
فراز شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک شدن : هر دو سپاه به یکدیگر فراز شدند و یک زمان حرب کردند. (ترجمه ٔ تاریخ طبری ).خسرو گیتی مسعود،...
فراز کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک کردن . پیش آوردن : دست فراز کردو قبضه ای از خاک برگرفت . (قصص الانبیاء). بهاءالدوله سر به طایع ف...
فراز گشتن . [ ف َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) فراز گردیدن . فراز شدن . فراز آمدن . بسته شدن : چون کشته ببینیم ، دو لب گشته فرازاز جان تهی این قالب ...
گردن فراز. [ گ َ دَ ف َ ] (نف مرکب ) کنایه از متکبر و سرکش . (آنندراج ). سربلند. سرافراز. شریف . منیع : بدین ایستادند و گشتند بازفرستاده و شاه گر...
فراز جُستن یعنی وسواس در رسیدن به جاه و مقام... فراز جَستَن یعنی پریدن بسوی بالا ... فراز به معنی ' بالا' و در معنی ' گشادی' نیز استفاده شده اس...
بمعنی بستن می آید... مانند "در فراز کنید..." در شعر حافظ که بمعنی در را ببندید می باشد.
نشیب فراز. [ ن ِ / ن َ ف َ ] (اِ مرکب ) پست و بلند و زیر و زبر و بالا وپست و بلندی های روزگار و سود و زیان و منفعت و ضرر هر کاری . (ناظم الاطبا...
فراز کشیدن . [ ف َ ک َ / ک ِ دَ ](مص مرکب ) پیش کشیدن . به سوی خود کشیدن : چو من فراز کشیدم به خویشتن لب اودل حسود ز غم خویشتن فراز کشید. ...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محجوب
۱۳۸۸/۰۸/۲۱ Iran
0
1

در جاییکه گفته میشود فرازی از نهج البلاغه یا زیارت عاشورا معنی آن نمونه نیست بلکه این فراز در اینجا معنی بیان، سخن یا گزیده سخنان می باشد که در فارسی به آن عبارت نیز گفته میشود. در زبان انگلیسی واژه phrase به معنای بیان گفتار یا نوشتار است که از واژه phrasis
در زبان لاتین به معنای گزینش واژه برای بیان مطلب گرفته شده است. پس بجای گفتن فرازی از نهج البلاغه بهتر است گفته شود سخنانی چند یا بیاناتی چند از نهج البلاغه.

مهدی ارغوان
۱۳۸۸/۱۰/۰۵ Iran
0
0

آن چه امروزه با شنیدن این کلمه به ذهن متبادر می شود نقطه ی عطف یا گزیده یک مطلب یا مقاله می باشد.
صرف نظر از این که فراز ممکن است ریشه ی لاتین هم داشته باشد استفاده از "فراز هایی از تاریخ" یا "فرازهایی از عاشورا" و.....به نظر منطقی تر می رسد ، آن جایی که سرفراز به معنی سربلند..برفراز به معنی بربلندا..ومثال های متعدد دیگری دلیل برحقانیت واژه ی زیبای "فراز" به جای هر واژه ی دیگری است.

فتاحی
۱۳۸۹/۰۳/۰۶ Iran
0
0

اولا صرف شباهت به ریشه لاتین دلیل نمی شود که از آن اخذ شده است شاید در زبان فارسی جدید خلق شده است. ثانیا وقتی واژه ای تداول پیدا کرد و استعمال آن رواج یافت دلیلی بر اجتناب از استعمال آن و بهتر بودن به کار بردن واژه های فارسی جایگزین وجود ندارد چرا که این واژه جدید نیز فارسی شده است به این معنا که فارسی زبانان به راحتی و مانند سایر واژه های فارسی از آن استفاده می کنند. همان گونه که اگر یک واژه واقعا اصیل فارسی اگر مهجور شود هیچ حسنی در استفاده از ان به صرف اینکه اصیل است وجود ندارد. مثلا پو گرفتن، شوخگن و ... فارسی است اما استعمال نمی شود. این حساسیت ها بیشتر در ادیبان ما وجود دارد که تمایل شدید دارند از واژه های اصیل فارسی استفاده شود و در سایر زبان ها مثل انگلیسی چنین حساسیتی مشاهده نمی شود. بر اساس این حساسیت واژه های را درست می کنند که واقعا خنده دار است: پساکومه ای زاد!!

مانی
۱۳۹۰/۱۰/۰۶ Iran
1
0

پساکومه‌ای‌زاد گونه‌ای از ابر است و اصطلاحی است علمی و هیچ هم «خنده‌دار» نیست و اگر بخواهید آن را تکفیر کنید باید به جای آن در فارسی هر بار یک جمله توضیح درباره آن نوع ابر بنویسید که این یعنی فقر زبانی. اتفاقا فرهنگستان زبان هم‌اینک به ریشه واژه‌ها کاری ندارد و عربی و فارسی را در هم استفاده می‌کند. نباید هر واژه جدیدی در فارسی می‌بینیم که ریشه عربی یا لاتین ندارد و از خود فارسی گرفته شده طبق عادت دیرینه ایرانی، بدون فکر کردن به مسخره کردن آن بپردازیم.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.