اجازه ویرایش برای همه اعضا

چوب

نویسه گردانی: CWB
تومان
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چوب دوک . (اِ مرکب ) غوش . (فرهنگ اسدی در کلمه ٔ غوش .) ظاهراً نام مطلق ساز یا سازی بخصوص باشد. (یادداشت مؤلف ).
چوب رخت . [ رَ ] (اِ مرکب ) جامه آویز چوبی که افقی بر دیوار استوار کنند و جامه ها بروی آویزند. (یادداشت مؤلف ). میخ رخت . رخت آویز. (فرهنگ رازی...
چوب رست . [ رُ ] (ن مف مرکب ) رسته بر چوب . رستنی هائی که بر روی چوب میرویند ۞ . (واژه های نو فرهنگستان ).
چوب شکن . [ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) شکننده چوب . که چوب شکند. چوب شکننده . || (اِ مرکب ) مرغی که دار اشکنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء).
چوب شوی . (نف مرکب ) شوینده ٔ چوب . || (اِ مرکب ) چنبه ٔ گازری و کدین . (ناظم الاطباء).
چوب قلم . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) پاره چوب باریکی که یک سرش (سری که به آن نیش آهنین پیوندد و یا در آن نیش آهنین گذارند) ستبرتر از سر دیگ...
چوب کاو. (نف مرکب ) آنچه بدان چوب را بکاوند. کاونده ٔ چوب . عتله . (منتهی الارب ).
چوب گز. [ ب ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چوبی که بدان پارچه و غیر آن پیمایش کنند. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). چوبی که بدان چیز و یا ...
خشک چوب . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) چوب خشک . (ناظم الاطباء). چوبی که خشک شده باشد. مقابل چوب تر.
خله چوب . [ خ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) چوب درازی که بدان کشتی رانند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). خله .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۲ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.